[اسم]

el insomnio

/insˈɔmnjo/
غیرقابل شمارش مذکر

1 بی‌خوابی

  • 1.Mejor no tomo café ahora; ya es muy tarde y me producirá insomnio.
    1. بهتر است الان قهوه ننوشم. دیگر خیلی دیر است و باعث بی‌خوابی‌ام می‌شود.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان