[صفت]

largo

/lˈaɾɣo/
قابل مقایسه
[حالت مونث: larga] [جمع مونث: largas] [جمع مذکر: largos]

1 بلند

  • 1.Las mangas de esta camisa me quedan muy largas.
    1. آستین‌های این پیراهن برای من خیلی بلند است.

2 طولانی

  • 1.La clase se me hizo muy larga hoy.
    1. امروز کلاس به‌نظرم خیلی طولانی آمد.

3 قدبلند

  • 1.Nick es tan largo que no cabe en la cama de los hoteles.
    1. "نیک" آن‌قدر قدبلند است که روی تخت هتل‌ها جا نمی‌شود.

4 باهوش (اسپانیا)

informal
  • 1.Amaia es una tía bien larga.
    1. "آمایا" یک دختر بسیار باهوش است.
[اسم]

el largo

/lˈaɾɣo/
قابل شمارش مذکر
[جمع: largos]

5 طول قد

  • 1.¿Me puedes anotar el largo del sillón?
    1. می‌شود طول کاناپه را برای من بنویسی؟

6 دور (شنا) طول استخر

  • 1.Nadé diez largos esta mañana.
    1. من امروز صبح ده بار طول استخر را شنا کردم.

7 ضرب آهنگ آهسته و رو به تسریع (موسیقی) ضرب آهنگ آهسته و آزاد

  • 1.El segundo movimiento del concierto abre con un largo.
    1. دومین موومان کنسرت با یک ضرب آهنگ آهسته و آزاد شروع شد.

8 فیلم بلند فیلم سینمایی

  • 1.Vimos dos cortos y un largo en el festival de cine.
    1. ما در جشنواره فیلم دو فیلم کوتاه و یک فیلم بلند دیدیم.
[حرف ندا]

largo

/lˈaɾɣo/

9 برو گم‌شو

  • 1.¡Largo de aquí!
    1. از اینجا برو!
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان