Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . آچار
2 . کلید
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la llave
/ʎˈaβe/
قابل شمارش
مونث
[جمع: llaves]
1
آچار
1.¿No has visto la llave que dejé sobre la mesa de trabajo?
1. آچاری که روی میز کار گذاشتم را ندیدهای؟
2
کلید
1.Creo que se me olvidó la llave de la casa en el gimnasio.
1. فکر کنم که کلید خانه را در باشگاه جا گذاشتم.
کلمات نزدیک
cúter
nivel
andamio
espátula
ladrillo
gafas de seguridad
alambre
serrucho
cinta aislante
cemento
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان