[فعل]

llevar

/ʎeβˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: llevé] [حال: llevo] [گذشته: llevé] [گذشته کامل: llevado]

1 پوشیدن

  • 1.Ella siempre lleva sus botas favoritas cuando nieva.
    1. وقتی برف می‌آید، او همیشه چکمه‌های موردعلاقه‌اش را می‌پوشد.

2 حمل کردن بردن

  • 1.Lleva los platos sucios a la cocina.
    1. ظرف‌های کثیف را به آشپزخانه ببر.
  • 2.Mi marido llevará las bolsas de la compra.
    2. شوهرم کیسه‌های خرید را حمل خواهد کرد.

3 رساندن (با اتومبیل) بردن

  • 1.Te llevo a la estación si quieres.
    1. اگر بخواهی، تو را به ایستگاه می‌برم.

4 همراهی کردن بردن

  • 1.El mayordomo nos llevó a nuestra habitación.
    1. سرخدمتکار ما را تا اتاقمان همراهی کرد.

5 اداره کردن مدیریت کردن، کنترل کردن

  • 1.Mi padre está enfermo, por lo que yo estoy llevando la empresa familiar en este momento.
    1. پدرم بیمار است، برای همین در حال حاضر من دارم شرکت خانوادگی‌مان را اداره می‌کنم.

6 تحمل کردن کنار آمدن

  • 1.La profesora sabe llevar a los alumnos.
    1. معلم می‌داند که چطور با دانش‌آموزان کنار بیاید.

7 ختم شدن منتهی شدن، رسیدن

  • 1.¿Sabes a dónde lleva este túnel?
    1. می‌دانی این تونل به کجا می‌رسد؟

8 بردن (llevarse)

  • 1.Se llevó todas sus pertenencias consigo.
    1. او تمام وسایلش را با خودش برد.

9 بودن (برای بیان زمان)

  • 1.Llevo cuatro horas estudiando y todavía me queda mucho.
    1. چهار ساعت است که دارم درس می‌خوانم و هنوز خیلی مانده.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان