[اسم]

la Luna

/lˈuna/
قابل شمارش مونث
[جمع: lunas]

1 ماه

  • 1.La Luna da una vuelta completa alrededor de la tierra cada 28 días.
    1. ماه هر بیست و هشت روز یک دور کامل به دور زمین می‌چرخد.
[اسم]

la luna

/lˈuna/
قابل شمارش مونث
[جمع: lunas]

1 قمر (نجوم) ماه

  • 1.Deimos y Fobos son las dos lunas de Marte.
    1. "دیموس" و "فوبوس" دو تا از قمرهای مریخ هستند.

2 ویترین پنجره شیشه‌ای

  • 1.Los ladrones empotraron el coche en la luna de la joyería.
    1. دزدها اتومبیل را به ویترین جواهرفروشی کوبیدند.

3 آیینه

  • 1.La imagen que la luna le devolvía era la de una mujer atractiva, de mediana edad.
    1. تصویری که ماه منعکس می‌کرد، (تصویر) زنی جذاب و میانسال بود.

4 شیشه (اتومبیل)

  • 1.La luna delantera del coche se rompió a causa del impacto de una piedra.
    1. شیشه جلویی اتومبیل شکست، زیرا یک سنگ به آن برخورد کرد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان