[اسم]

el marketing

/maɾkˈetiŋ/
غیرقابل شمارش مذکر

1 بازاریابی

  • 1.No sabré tanto de marketing como tú, pero puedo ver que nuestra estrategia actual no está funcionando.
    1. شاید من به اندازه تو از بازاریابی سر در نیاورم، اما می‌توانم ببینم که استراتژی کنونی ما مؤثر نیست.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان