Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . استرس
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el estrés
/estɾˈɛs/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: estreses]
1
استرس
اضطراب، فشار عصبی، دلهره
1.Los exámenes me producen mucho estrés.
1. امتحانات استرس زیادی به من وارد کردند.
کلمات نزدیک
informática
recursos humanos
contabilidad
marketing
ventas
impuesto
carta
sobre
sello
dirección
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان