[اسم]

la matrícula

/matɾˈikula/
قابل شمارش مونث
[جمع: matrículas]

1 مدرک ثبت‌نام

  • 1.Tienes que llevar contigo tu matrícula el primer día de clases.
    1. باید اولین روز کلاس مدرک ثبت‌نامت را با خودت ببری.

2 پلاک (وسایل نقلیه)

  • 1.El ladrón cambió la matrícula del auto.
    1. دزد پلاک اتومبیل را عوض کرد.

3 شماره پلاک (وسایل نقلیه)

  • 1.¡Rápido! Anota la matrícula de ese carro.
    1. زود باش! شماره پلاک آن اتومبیل را یادداشت کن.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان