Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . تکگویی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el monólogo
/monˈɔloɣo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: monólogos]
1
تکگویی
مونولوگ
1.El monólogo del humorista hizo reír al público.
1. مونولوگ کمدین مخاطبان را به خنده انداخت.
کلمات نزدیک
escena
trágico
suceso
mito
literario
diálogo
secundario
artes escénicas
tragedia
estrofa
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان