[اسم]

la muestra

/mwˈestɾa/
قابل شمارش مونث

1 نمونه الگو

  • 1.Me gustaría probar una muestra de la salsa antes de comprar un pote.
    1. دوست دارم قبل از اینکه یک شیشه سالسا بخرم، یک نمونه از آن را بچشم.

2 نمایشگاه

  • 1.Hay una muestra de arte moderno en el museo esta semana.
    1. این هفته یک نمایشگاه هنر مدرن در موزه برگزار می‌شود.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان