Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . چندفرهنگی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
multicultural
/mˌultikˌultuɾˈal/
قابل مقایسه
[حالت مونث: multicultural]
[جمع مونث: multiculturales]
[جمع مذکر: multiculturales]
1
چندفرهنگی
1.Una de las cosas que más me atrajo de la universidad fue su comunidad multicultural.
1. یکی از چیزهایی که بیشتر از همه درمورد دانشگاه برای من جذاب بود، اجتماع چندفرهنگی آن بود.
کلمات نزدیک
matrimonio
hijo único
ex mujer
ex marido
casado
materno
estar enamorado
a la derecha
a la izquierda
al lado
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان