Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . شب
2 . عصر
3 . حزن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la noche
/nˈotʃe/
قابل شمارش
مونث
[جمع: noches]
1
شب
1.No dormí en toda la noche.
1. من کل شب نخوابیدم.
2
عصر
1.¿Quieres cenar conmigo esta noche?
1. میخواهی امروز عصر با من شام بخوری؟
3
حزن
غم، اندوه
1.Cayeron en una noche profunda después de perder a su hijo en la guerra.
1. پس از اینکه پسرشان را در جنگ از دست دادند، در غم عمیقی فرو رفتند.
کلمات نزدیک
mediodía
mañana
hora
minuto
segundo
tarde
media hora
cuarto de hora
medianoche
ahora
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان