Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . گاهوبیگاه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
ocasional
/ˌokasjonˈal/
قابل مقایسه
[حالت مونث: ocasional]
[جمع مونث: ocasionales]
[جمع مذکر: ocasionales]
1
گاهوبیگاه
چند وقت یک بار
1.El médico es un invitado ocasional del programa radial.
1. پزشک مهمان گاهوبیگاه برنامه رادیویی است.
کلمات نزدیک
menospreciar
lista
impresionante
hambre
gorro
paisaje
parcialmente
próximo
riesgo
suerte
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان