[اسم]

el omóplato

/omˈɔplato/
قابل شمارش مذکر
[جمع: omóplatos]

1 کتف اسکاپولا

  • 1.David se lastimó el omoplato cuando intentó cargar la maleta llena de libros.
    1. وقتی که "دیوید" سعی کرد که چمدان پر از کتاب را بلند کند، کتفش آسیب دید.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان