Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . راهنمایی کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
orientar
/ˌɔɾjɛntˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: orienté]
[حال: oriento]
[گذشته: orienté]
[گذشته کامل: orientado]
صرف فعل
1
راهنمایی کردن
هدایت کردن (به سمتی)
1.El índice está para orientar al lector.
1. فهرست برای راهنماییکردن خواننده است.
کلمات نزدیک
obesidad
nutricionista
nacional
mostrador
mandar
peso
recomendación
reducir
reposo
sano
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان