Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . دیگری
2 . دیگر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
otro
/ˈɔtɾo/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: otra]
[جمع مونث: otras]
[جمع مذکر: otros]
1
دیگری
دیگر، بقیه
1.Compraron otras galletas.
1. آنها شیرینیهای دیگری خریدند.
[ضمیر]
otro
/ˈɔtɾo/
2
دیگر
1.Los panes son ricos, pero no quiero otro.
1. نانها بسیار خوشمزه هستند، اما من دگر نمیخواهم.
2.Me encantan estas paletas. ¿Puedo tomar otra?
2. من خیلی این آبنباتها را دوست دارم. میتوانم یکی دیگر بخورم؟
کلمات نزدیک
a
de
lo
palabra
desde
que
hacer
tiempo
dicho
conjunto
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان