[اسم]

el pavo

/pˈaβo/
قابل شمارش مذکر
[جمع: pavos] [مونث: pava]

1 بوقلمون

  • 1.La pava ha puesto dos huevos.
    1. بوقلمون دو عدد تخم گذاشته‌است.

2 گوشت بوقلمون

  • 1.Mi madre hizo un pavo exquisito para el día de acción de gracias.
    1. مادرم برای روز شکرگزاری یک بوقلمون خوشمزه درست کرد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان