Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . فلفل (ادویه)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la pimienta
/pimjˈɛnta/
غیرقابل شمارش
مونث
1
فلفل (ادویه)
1.Ella prefiere sazonar su bistec con sal y pimienta.
1. او ترجیح میدهد که استیکش را با نمک و فلفل مزهدار کند.
کلمات نزدیک
sal
yaca
cáscara
aceituna
pasa
curry
vainilla
nuez moscada
pimentón
canela
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان