[اسم]

el pintalabios

/pˌintalˈaβjos/
قابل شمارش مذکر
[جمع: pintalabios]

1 ماتیک رژ لب

  • 1.Leticia sacó el pintalabios de su bolso y se pintó los labios frente al espejo.
    1. "لتیسیا" رژ لبش را از کیفش بیرون آورد و مقابل آیینه رژ زد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان