[اسم]

el pizarrón

/pˌiθarˈɔn/
قابل شمارش مذکر
[جمع: pizarrones]

1 تخته

  • 1.María resolvió el problema de matemáticas en el pizarrón.
    1. "ماریا" مسئله ریاضی روی تخته را حل کرد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان