Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . فروشنده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el vendedor
/bˌɛndeðˈɔɾ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: vendedores]
[مونث: vendedora]
1
فروشنده
1.Un vendedor fue a su casa e intentó venderle una aspiradora.
1. یک فروشنده به خانهاش رفت و میخواست یک جاروبرقی به او بفروشد.
کلمات نزدیک
panadero
estudios de religión
estudios sociales
pizarrón
pizzara
jefe
colega
chófer
técnico
empleado público
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان