[اسم]

la pizarra

/piθˈara/
قابل شمارش مونث
[جمع: pizarras]

1 تخته‌سیاه

  • 1.El profesor escribió en la pizarra con tiza blanca.
    1. معلم با گچ سفید روی تخته‌سیاه نوشت.

2 تابلوی امتیاز (آمریکای لاتین) اسکوربورد

  • 1.La pizarra dice que perdieron el partido 27 a 32.
    1. تابلوی امتیاز نشان می‌دهد که مسابقه را بیست و هفت به سی و دو باختند.

3 سنگ لوح اسلیت

  • 1.Un techo de pizarra puede durar más de cien años.
    1. سقفی که از اسلیت ساخته شده باشد می‌تواند بیشتر از صد سال دوام بیاورد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان