[فعل]

poner

/ponˈɛɾ/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته: puse] [حال: pongo] [گذشته: puse] [گذشته کامل: puesto]

1 گذاشتن قرار دادن

  • 1.¿Dónde pones las llaves?
    1. کلیدها را کجا گذاشتی؟
poner huevo
تخم گذاشتن
  • Las gallinas ponen un huevo al día.
    مرغ‌ها روزی یک تخم می‌گذارند.

2 روشن کردن

  • 1.¿Ponemos la calefacción?
    1. شوفاژ را روشن کنیم؟

3 پوشیدن به ‌تن کردن (ponerse)

  • 1.Ponte la gabardina, está lloviendo.
    1. بارانی‌ات را بپوش؛ دارد باران می‌بارد.

4 قرار دادن (تمثیلی) گذاشتن

  • 1.Su renuncia me pone en una situación difícil.
    1. استعفای او من را در شرایط سختی قرار داد.

5 پوشاندن (لباس) (لباس) تن کسی کردن

  • 1.Después de bañar a la bebé, hay que ponerle ropa limpia.
    1. بعد از اینکه بچه را شستی، باید لباس تمیز تنش کنی.

6 نامیدن نامی را روی کسی گذاشتن

  • 1.Si tengo un niño le pondré Manuel, que es el nombre de mi padre.
    1. اگر پسردار بشوم، نامش را "مانوئل" که نام پدرم است، خواهم گذاشت.

7 افتتاح کردن باز کردن

  • 1.Sandy y su esposo van a poner una panadería en la calle principal.
    1. "سندی" و شوهرش می‌خواهند در خیابان اصلی یک نانوایی باز کنند.

8 شدن (ponerse)

  • 1.Se pone blando cuando se cocina.
    1. وقتی که پخته شود، نرم می‌شود.

9 غروب کردن (ponerse)

  • 1.El sol se pone y entonces cae la noche.
    1. خورشید غروب می‌کند و سپس شب می‌شود.

10 حرکت کردن رفتن (ponerse)

  • 1.Ponte un poco más a la derecha.
    1. کمی بیشتر به‌طرف راست حرکت کن.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان