Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . تدارکات
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
los preparativos
/pɾˌepaɾatˈiβos/
قابل شمارش
جمع
1
تدارکات
مقدمات
1.Melisa está ocupadísima con los preparativos para su boda.
1. "ملیسا" بهشدت مشغول تدارکات عروسیاش است.
کلمات نزدیک
película de ciencia ficción
película de aventuras
negativo
resolución
duplicado
metraje
fase
actuar
manipular
finalizado
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان