Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . مزه کردن
2 . پرو کردن (لباس)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
probar
/pɾoβˈaɾ/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته: probé]
[حال: pruebo]
[گذشته: probé]
[گذشته کامل: probado]
صرف فعل
1
مزه کردن
چشیدن
1.Déjame probar la sopa.
1. بگذار سوپ را بچشم.
2
پرو کردن (لباس)
امتحان کردن (لباس)
(probarse)
1.¿Por qué no te pruebas el vestido antes de comprarlo?
1. چرا قبل از اینکه پیراهن را بخری، آن را پرو نمیکنی؟
کلمات نزدیک
planificar
planchar
nutrir
legumbre
labor
programa
rellenar
rendimiento
reparto
ser un gallina
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان