[عبارت]

quitar la mesa

/kitˈaɾ la mˈesa/

1 جمع کردن میز

  • 1.Después que comamos, yo te ayudo a quitar la mesa y a lavar los platos.
    1. بعد از اینکه غذا خوردیم من به تو کمک می‌کنم که میز را جمع کنی و ظرف‌ها را بشویی.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان