Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . تشعشع
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la radiación
/rˌaðjaθjˈɔn/
غیرقابل شمارش
مونث
1
تشعشع
تابش
1.Decenas de miles de personas estuvieron expuestas a altos niveles de radiación por el accidente nuclear.
1. دهها هزار نفر بهدلیل حادثه هستهای در معرض تشعشع شدید قرار گرفتند.
کلمات نزدیک
protocolo
industrializado
superpoblación
solar
combustible
ultravioleta
verter
empobrecimiento
desertizar
forestal
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان