Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . رم (رایانه)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la RAM
(random-access memory)
/rˈam/
قابل شمارش
مونث
1
رم (رایانه)
حافظه دسترسی تصادفی
1.Añadí un gigabyte de RAM a la computadora y ahora se inicia mucho más rápidamente.
1. من یک گیگابایت رم به کامپیوترم اضافه کردم و حالا بسیار سریعتر روشن میشود.
کلمات نزدیک
cpu
disco duro
memoria usb
escáner
impresora
auriculares
teléfono móvil
cámara web
servidor
red
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان