[اسم]

la red

/rˈed/
قابل شمارش مونث
[جمع: redes]

1 شبکه

  • 1.Si hay un error en la red de la oficina, llamamos al servicio técnico.
    1. اگر در شبکه اداره خطایی وجود داشته باشد، به پشتیبانی فنی زنگ می‌زنیم.

2 تور (بسکتبال و...)

  • 1.La pelota golpeó en la red y cayó en el lado del oponente.
    1. توپ به تور برخورد کرد و در زمین حریف افتاد.

3 تور توری

  • 1.Usé la red para retirar las hojas caídas de la piscina.
    1. من از توری استفاده کردم تا برگ‌های ریخته در استخر را از آب جمع کنم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان