Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . شبکه
2 . تور (بسکتبال و...)
3 . تور
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la red
/rˈed/
قابل شمارش
مونث
[جمع: redes]
1
شبکه
1.Si hay un error en la red de la oficina, llamamos al servicio técnico.
1. اگر در شبکه اداره خطایی وجود داشته باشد، به پشتیبانی فنی زنگ میزنیم.
2
تور (بسکتبال و...)
1.La pelota golpeó en la red y cayó en el lado del oponente.
1. توپ به تور برخورد کرد و در زمین حریف افتاد.
3
تور
توری
1.Usé la red para retirar las hojas caídas de la piscina.
1. من از توری استفاده کردم تا برگهای ریخته در استخر را از آب جمع کنم.
کلمات نزدیک
servidor
cámara web
teléfono móvil
auriculares
ram
navegador
bandeja de entrada
url
icono
barra de desplazamiento
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان