Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . نشان دادن
2 . علامتگذاری کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
señalar
/sˌeɲalˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: señalé]
[حال: señalo]
[گذشته: señalé]
[گذشته کامل: señalado]
صرف فعل
1
نشان دادن
1.El guía nos señaló la ruta que lleva a la cascada secreta.
1. راهنما راهی را که به آبشار مخفی میرسید، به ما نشان داد.
2
علامتگذاری کردن
علامت گذاشتن، مشخص کردن
1.Los libros que señalé con una palomita son los que me faltan por leer.
1. کتابهایی را که با یک تیک علامتگذاری کردهام، هنوز نخواندم.
کلمات نزدیک
repetir
por favor
pareja
nombre
llamar
señor
señora
sonido
trabajar
qué tal
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان