Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . جدایی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la separación
/sˌepaɾaθjˈɔn/
غیرقابل شمارش
مونث
1
جدایی
متارکه
1.Nuestra separación fue amistosa, pero no seguimos en contacto.
1. جدایی ما دوستانه بود، اما دیگر باهم در ارتباط نیستیم.
کلمات نزدیک
salir con
romper con alguien
relación
pareja de hecho
padres adoptivos
becario
carta de presentación
comercial
contratar
contrato
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان