[فعل]

soportar

/sˌopɔɾtˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: soporté] [حال: soporto] [گذشته: soporté] [گذشته کامل: soportado]

1 تحمل کردن

  • 1.Su marido la dejó porque no podía soportar sus mentiras.
    1. شوهرش او را ترک کرد، زیرا دیگر نمی‌توانست دروغ‌هایش را تحمل کند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان