[فعل]

examinar

/ˌeksaminˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: examiné] [حال: examino] [گذشته: examiné] [گذشته کامل: examinado]

1 معاینه کردن

  • 1.El médico examinó al paciente y le recetó analgésicos.
    1. پزشک بیمار را معاینه کرد و برایش مسکن نوشت.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان