Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . حقوق
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el sueldo
/swˈelðo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: sueldos]
1
حقوق
درآمد
1.Javier está contento con el sueldo que gana en su trabajo actual.
1. "خاویر" از درآمدی که از شغل فعلیاش بهدست میآورد، راضی است.
کلمات نزدیک
puesto de trabajo
pizzero
paro
oferta de trabajo
obrero
flexible
ventaja
ejecutivo
delincuente
arrestar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان