Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . سر ریز
2 . پسماند
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el vertido
/bɛɾtˈiðo/
غیرقابل شمارش
مذکر
1
سر ریز
نشت
1.La compañía nunca pudo reparar su reputación después del vertido de petróleo de 2010.
1. (آن) شرکت نمیتواند پس از سر ریز نفتی در سال 2010 دوباره اعتبارش را به دست بیاورد.
2
پسماند
زباله
1.Hay que reducir la contaminación originada por los vertidos industriales.
1. باید آلودگی بهوجودآمده بهعلت پسماندهای صنعتی را کاهش دهیم.
کلمات نزدیک
especie
idóneo
marea negra
flora y fauna
hábitat
atrapado
medida
energía alternativa
renovable
regulación
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان