[اسم]

l'échec

/eʃɛk/
قابل شمارش مذکر

1 شکست ناکامی

  • 1.C'est son deuxième échec.
    1. این دومین شکستش است.
  • 2.J'essaie de ne pas laisser l'échec me décourager.
    2. من تلاش می‌کنم که اجازه ندهم شکست مرا ناامید کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان