[اسم]

l'égalité

/egalite/
قابل شمارش مونث

1 برابری مساوات، برابر

  • 1.La devise de la France est « Liberté, égalité, fraternité ».
    1. شعار کشور فرانسه "آزادی، برابری، برادری" است.
égalité des chances
فرصت‌های برابر
égalité de droits
برابری حقوق

2 امتیاز برابر دوس (تنیس)، برابر در امتیاز 40

être/terminer... à égalité
برابر شدن/تمام شدن... [هم امتیاز شدن/تمام شدن...] (ورزش)
  • 1. Le match s'est terminé à égalité ; chaque équipe a marqué un but.
    1. مسابقه با (نتیجه) برابر به پایان رسید، هر تیم یک امتیاز کسب کردند.
  • 2. Maintenant les deux joueurs sont à égalité.
    2. حالا هر دو بازیکن امتیازاتشان برابر است. [هم امتیازند]
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان