[اسم]

l'épave

/epˈav/
قابل شمارش مونث

1 (اشیا) آب‌آورده تکه‌پاره

  • 1.L'épave n'est pas une chose sans maître.
    1. اشیای آب آورده بی صاحب نیستند.

2 کشتی‌شکسته

  • 1.Une épave vide
    1. کشتی شکسته خالی

3 (ماشین) اسقاط

  • 1.Mettre une épave à la casse
    1. ماشین اسقاطی را در اسقاطگاه گذاشتن

4 آواره سرگردان

  • 1.Une pauvre épave
    1. آواره‌ای بیچاره

5 خرت و پرت آت و آشغال

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان