[اسم]

l'épistémologie

/epistemɔlɔʒi/
قابل شمارش مونث

1 معرفت‌شناسی

  • 1.L'épistémologie entre dans la théorie de la connaissance.
    1. معرفت‌شناسی به نظریه‌ی شناخت وارد می‌شود [می‌پردازد].
  • 2.Marine suit des études d'épistémologie.
    2. "مارین" تحصیلات معرفت‌شناسی را دنبال می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان