[صفت]

étonné

/etɔne/
قابل مقایسه

1 متعجب شگفت‌زده

  • 1.Je suis étonnée que vous ne rentriez pas avec lui.
    1. متعجب هستم که شما با او برنمی‌گردید.
étonné de quelque chose
متعجب از چیزی
  • J'étais étonné des compétences en informatique de mon amie.
    من از مهارت‌های کامپیوتری دوستم شگفت‌زده بودم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان