[فعل]

étonner

/etɔne/
فعل گذرا
[گذشته کامل: étonné] [حالت وصفی: étonnant] [فعل کمکی: avoir ]

1 متعجب کردن متحیر کردن، شگفت زده کردن

  • 1.Avec tes aventures, tu nous étonnes tous les jours.
    1. با ماجراهایت، تو هر روز ما را شگفت زده می‌کنی.
  • 2.Cette découverte a étonné les scientifiques.
    2. این کشف دانشمندان را متحیر کرده است.

2 متعجب شدن متحیر شدن (s'étonner)

  • 1.Maintenant, nous ne nous étonnons plus de rien.
    1. حالا ما دیگر از هیچ چیز متعجب نمی‌شویم.
  • 2.S'étonner de tout.
    2. متحیر شدن از همه چیز.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان