[عبارت]

être assis

/ɛtʀ asi/

1 نشستن (در حالت) نشسته بودن

  • 1.Il est assis entre deux chaises.
    1. او بین دو صندلی نشسته است.
  • 2.Je suis assise dans un fauteuil.
    2. من روی یک مبل نشسته‌ام.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان