[عبارت]

être dans le rouge

/ɛtʀ dɑ̃ lə ʀuʒ/

1 حساب بانکی مقروض داشتن حساب بانکی بدهکار داشتن

  • 1.Tu ne peux pas me prêter 100 €, je suis dans le rouge ?
    1. من حساب بانکی مقروض دارم، تو نمی‌توانی 100 یورو به من قرض بدهی؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان