[صفت]

abordable

/abɔʀdabl/
قابل مقایسه
[حالت مونث: abordable] [مذکر قبل از حرف صدادار: abordable] [جمع مونث: abordables] [جمع مذکر: abordables]

1 در دسترس دست‌یافتنی

مترادف و متضاد accessible
un lieu abordable
مکانی در دسترس
  • 1. L'île est difficilement abordable par gros temps.
    1. زمانی که هوا خراب است، جزیره به‌سختی در دسترس است. [رفتن به جزیره سخت است.]
  • 2. Notre maison n'st pas facilement abordable.
    2. خانه ما به‌راحتی در دسترس نیست.

2 خوش‌رو خوش‌برخورد

مترادف و متضاد aimable aisé
directeur/personne... abordable
مدیر/فردی... خوش‌رو
  • 1. C'est un directeur tout à fait abordable.
    1. او مدیری کاملاً خوش‌رو است.
  • 2. Il n'est pas abordable depuis quelques jours.
    2. چند روز است که دیگر خوش‌رو نیست.

3 (قیمت) مناسب (قیمت) معقول

مترادف و متضاد raisonnable cher
être/offrir... à un prix abordable
در قیمت مناسبی بودن/عرضه شدن...
  • 1. C'est un appartement qui était vendu à un prix abordable.
    1. این آپارتمانی است که با قیمتی معقول فروخته شد.
  • 2. Cette saison, les fruits sont à un prix abordable.
    2. در این فصل، میوه‌ها در قیمتی مناسب هستند [قیمت مناسبی دارند].
  • 3. Nous offrons une bonne qualité à un prix abordable.
    3. ما کیفیتی خوب با قیمتی معقول عرضه می‌کنیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان