[اسم]

l'adoption

/adɔpsjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 فرزندخواندگی

  • 1.L'adoption est un processus long et fastidieux.
    1. فرزندخواندگی یک جریان طولانی و خسته‌کننده است.
  • 2.Nous le savons, l'adoption est un processus coûteux.
    2. ما این را می‌دانیم، فرزندخواندگی یک جریان هزینه‌بر است.

2 تصویب پذیرفتن

  • 1.L'adoption de ce projet de loi fut très rapide.
    1. پذیرفتن این پروژه قانونی بسیار سریع بود.
  • 2.L'adoption de cette loi était inévitable.
    2. تصویب این قانون غیرقابل اجتناب بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان