[اسم]

l'aise

/ɛz/
قابل شمارش مونث

1 راحتی آرامش، آسایش

  • 1.Il a réussi son examen, j'en suis fort aise.
    1. او در امتحانش موفق شده است، من از این بابت بسیار در آرامشم.
  • 2.Je me sens à l'aise avec mes beaux-parents.
    2. من با والدین همسرم خود را در راحتی [راحت] حس می‌کنم.

2 خشنودی رضایت

3 رفاه

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان