[اسم]

l'ambassade

/ɑ̃basad/
قابل شمارش مونث

1 سفارت سفارتخانه

  • 1.L'ambassade de France est toujours décorée à Noël.
    1. سفارت فرانسه همیشه در (عید) نوئل تزیین می‌شود.
  • 2.Ma mère a travaillé comme diplomate dans une ambassade.
    2. مادرم به عنوان دیپلمات در یک سفارتخانه کار میکرد.

2 نمایندگی

  • 1.Ils sont allés en ambassade chez le directeur.
    1. آنها رفتند به نمایندگی پیش رئیس.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان