[صفت]

ancestral

/ɑ̃sɛstʁal/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: ancestrale] [مذکر قبل از حرف صدادار: ancestral] [جمع مونث: ancestrales] [جمع مذکر: ancestraux]

1 آبا و اجدادی نیاکانی، تباری

  • 1.Elle utilise une recette ancestrale.
    1. او از یک دستورالعمل آبا و اجدادی استفاده می‌کند.
  • 2.Nous occupons ces terres depuis des temps ancestraux.
    2. ما از زمان آبا و اجدادی درگیر این زمین‌ها هستیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان