[اسم]

l'anarchie

/anaʀʃi/
قابل شمارش مونث

1 هرج و مرج بی‌نظمی، آشوب

2 دولت‌ستیزی آنارشیسم

  • 1.Ces guerres laissent parfois les sociétés dans l'anarchie.
    1. این جنگ‌ها گاهی جوامع را در آنارشیسم رها می‌کردند.
  • 2.Je n'y vois aucune anarchie.
    2. من هیچ دولت‌ستیزی‌ای در اینجا نمی‌بینم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان