[اسم]

l'appel

/apɛl/
قابل شمارش مذکر

1 فراخوان دعوت

  • 1.C'est un appel de la recherche scientifique.
    1. این یک فراخوان برای تحقیق علمی است.
  • 2.Nous avons reçu un appel à donner notre sang.
    2. ما یک فراخوان برای اهدای خونمان دریافت کرده‌ایم.
appel aux armes
فراخوان دعوت به ارتش
appel à la rébellion
فراخوان به شورش

2 درخواست (کمک) تقاضا (کمک، یاری)

faire appel à quelqu'un
از کسی درخواست کمک کردن
  • J'ai fait appel aux gens.
    من از مردم درخواست کمک کردم.
répondre à l’appel de quelqu'un
به درخواست کمک کسی پاسخ دادن [به کمک کسی شتافتن]
un appel au secours
درخواست امداد
un appel à l’aide
درخواست کمک

3 تماس (تلفنی)

  • 1.J'ai reçu au moins 15 appels aujourd'hui !
    1. من امروز دست‌کم 15 تماس (تلفنی) دریافت کرده‌ام!
numéro d’appel
شماره تلفن
appel téléphonique
تماس تلفنی
  • Les appels téléphoniques peuvent décharger la batterie.
    تماس‌های تلفنی می‌توانند (شارژ) باتری را خالی کنند.

4 استیناف (حقوق) فرجام، تجدید نظر

faire appel
استیناف کردن
  • Il a fait appel de cette décision de justice.
    او در خصوص این تصمیم سیستم قضایی تقاضای استیناف کرده است.
Une décision sans appel
یک تصمیم بدون تجدید نظر
déposer un appel
دادخواستی ارائه دادن
  • Après le procès, l'avocat de l'accusé a déposé un appel.
    بعد از محاکمه، وکیل متهم یک دادخواست ارائه داد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان